ایران جستجو

هر چی بخوای اینجا پیدا میشه!

ایران جستجو

هر چی بخوای اینجا پیدا میشه!

ادبیات و قومیت ها

زبان ها با گویش رایج مردم ساخته نمی شوند . شاعران و داستان پردازان هم باعث ادامه ی حیات آن زبان نیستند . خواستگاه اجتماعی هر زبان به شرایط اجتماعی مردم و پشتوانه ی فکری و دانشی آن جامعه بستگی دارد.

ادبیات و قومیت ها

ادبیات موثر از شرایط اجتماعی است . و البته تاثیر گذار بر آن . مثل هر پدیده ی دیگری که ارکان یک جامعه را شکل می دهد . روح زندگی در جوامعی نشاط بخش است ، که زمینه های گوناگون  با هم هماهنگ باشد . نمی شود که در معیشت و امکانات سخت افزاری ،  اجتماعی دچار نقصان باشد ولی در هنر و دانش به بالندگی برسد .  اگر نمونه هایی هم در این شرایط بدرخشند ، جرقه خواهند بود و نشانه ی اجماع در تغییرات رو به رشد نیستند . ایرانی ها ، تاجیک ها و مردم افغانستان به فارسی صحبت می کنند . بسیاری از بزرگان تاریخ ادب فارسی بیش از آن که متعلق به سرزمین مشخصی باشند ، به جغرافیای معنوی ادبیات فارسی مربوط می شوند . و در قالب های فراوانی دعوای به خصوصی میان اهالی این سه کشور بر سر تصاحب یکی از این نام ها نیست.

مانند ادعای کودکانه و مضحک همسایه ی شمال غربی ایران بر سر مصادره ی جلال الدین محمد بلخی. با آن که مولوی حتی یک بیت شعر ترکی هم نسروده و در اصل، حدود مرزها و تعیین ملیت یک نفر بر اساس تابعیت های سیاسی در دنیای امروز مفهوم یافته است .


حتی در بسیار موارد که به زمان معاصر مربوط می شود ، به صرف تغییر تابعیت یک نویسنده یا شاعر ، ملیت ابتدایی آن مخدوش نمی شود . میلان کوندرا نویسنده اهل چکسلواکی آن زمان در فرانسه زندگی می کرد ، ولی فرانسوی ها نخواستند ، که کوندرا را مربوط به ادبیات فرانسوی جا بزنند .

 حتی در مواردی فراتر از این ، نویسندگانی در ادبیات معاصرجهان هستند که به زبان سرزمین مادری نمی نویسند ، مانند برخی نویسندگان ژاپنی که داستان هایشان را به انگلیسی می نویسند و شاید دیگر اثر منشر شده ، بخشی از ادبیات انگلیسی محسوب شود ولی در یک  بررسی جامعه شناسی و در مفهوم دقیق تر مردم شناسی مبتنی بر روان شناسی باز هم  اثر یاد شده ،  به فرهنگ  ملی نویسنده مربوط می شود و در ذکر های دانش نامه ای بازهم مثلا نمی گویند فلان نویسنده ی انگلیسی زبان ژاپنی ، هر چند که این گونه آثار در دسته بندی های زبان شناسانه قطعا متعلق به همان زبانی است که آفرینش از ان آغاز شده است .

  با این وجود ادبیات فارسی که به ایران و افغانستان و تاجیکستان مربوط می شود با هم تفاوت دارد . هم از جنبه ی خواستگاه های اجتماعی ان وهم از منظر زبان شناسانه . تحولات اجتماعی ، مایه های فخر و یا عقده های تاریخی در شکل گیری زبان رایج موثرند.

اگر زبان فارسی امروز جایگاه قابل بررسی و تاثیر گذار در تاریخ ادب جهان دارد به جهت خواستگاه اجتماعی فارسی زبانان در تحولات تاریخی و جغرافیای منحصر به فردش است . اندیشه ای که متاثر از مکاتب الهی و بشری است . و قوام این زبان را شکل داده اند . بی شک روند تاریخ ادب فارسی در زمان حاضر و شاید از این به بعد در ایران ، تاجیکستان و افغانستان با هم تفاوت داشته باشد و نتوان در بررسی های تاریخی به تفکیک ملیت خالق اثر ، قائل نبود .

 وقتی دغدغه های یک قومیت به معیشت و فقر خلاصه شود ، داستان ها و اشعار و زبان مطبوعاتی به سراغ همان واژه ها می رود که به کارش می آید و ناگزیر از بسیاری از واژه ها استفاده نمی کند و کم کم این واژه ها مهجور می مانند و از دسته ی کلمات زنده خارج می شوند. ادبیات کلامی داستان ها و شعر ها فقط به پیشینه ی ادبی و تاریخی مربوط نمی شود . بسیاری از زبان های امروز دنیا تغییر ماهیت داده اند . آلمانی زبان ، نتمی تواند به راحتی گوته بخواند یا انگلیسی زبان اگر بخواهد شکپیر بخواند ناچار است که ترجمه انگلیسی امروز ی از متنی انگلیسی بخواند . بسیاری این را حسن یک زبان و نشانه ی پویایی می دانند ، اما اگر در حوزه زبان شناسی تحقیق بیشتری بشود به این نکته می رسیم که ادبیاتی مثل ادبیات انگلیسی اگر امروز تاثیر اجتماعی و جهانی دارد به جهت پیشینه ی ان نیست . وامدار برنامه ای است که در پی احیای آن بوده است . بسیاری از واژه ها ، در دایره ی اندیشه ی انگلیسی زبان هزار یا حتی پانصد سال پیش نبوده است ، ودر ریشه یابی های زبان شناسانه ، ساخته شده است . واژگانی که مشتق از زبان انگلیسی نیستند و بسیاری ریشه های عربی ، عبری ، سانسکریت و فارسی دارند . اما این واژه ها طوری تغییر داده می شوند و بعد استفاده می گردند که در خواستگاه اجتماعی آن ها معنی می یابند .

اگر زبان فارسی امروز جایگاه قابل بررسی و تاثیر گذار در تاریخ ادب جهان دارد به جهت خواستگاه اجتماعی فارسی زبانان در تحولات تاریخی و جغرافیای منحصر به فردش است . اندیشه ای که متاثر از مکاتب الهی و بشری است . و قوام این زبان را شکل داده اند . بی شک روند تاریخ ادب فارسی در زمان حاضر و شاید از این به بعد در ایران ، تاجیکستان و افغانستان با هم تفاوت داشته باشد و نتوان در بررسی های تاریخی به تفکیک ملیت خالق اثر ، قائل نبود .

در بسیاری از زبان های زنده ی دنیا ، که قدمتی قابل توجه دارند ، قوام ادبی در هیچ دوره ای شکل نمی گیرد به جهت ، پس زمینه ی فقیر اندیشه که پیش زمینه نمی رسد و یا پررنگ و برجسته نمی شود . بسیار ی از زبان ها قابلیت ، تاثیر گذاری بر جوامعشان را ندارند . شاید این پشتوانه ی فقیر فکری در همان مایه های فخر تاریخی و یا عقده های تاریخی باشد .

 اما برای فارسی زبانان ایرانی ، شرایط تاثیر گذاری اجتماعی منوط به خطوط داخلی مرزهای جغرافیای سیاسی نیست . علاوه بر این طیف های مختلف جامعه ی ایرانی ادبیات ویژه ی خود را دارند . ادبیات اهل فلسفه ، ادبیات روحانیت دینی ، ادبیات حقوقی ، ادبیات سینمایی ها ، ادبیات تئاتری ها ، ادبیان خبری ، ادبیات کودکانه ها و ادبیات فولکولوری که هنوز زنده است و بسیاری از گونه های دیگر که به مایه های فخر تاریخی و پشتوانه های فکر ی یک جامعه مربوط می شود .

 این ها البته همه ظرفیت های زبان فارسی ویژه ایرانیان است و شاید قابل تعمیم برای فارسی زبانان نباشد ف هر چند که شرایط اجتماعی و تاریخی امروز تاجیکستان و افغانستان هم ظرفیت های مربوط به خود رادارد که در هندسه ی زبان فارسی در مفهوم کلی می تواند موثر و نقش آفرین باشد . نظم بخشید ادبیات رایج  بخش های تفکری یک جامعه در هماهنگی ادبی مجرد به ادامه حیات یک زبان کمک می کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد