ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
همه ما به کرات از رادیو، تلویزیون یا روزنامه و دیگر وسایل ارتباط جمعی میشنویم که سینما هنر هفتمه؛ نمیدونم واسه شما هم این سوال پیش اومده که پس اون شش تا هنر دیگه چیا هستند...
بزارید اول بریم سراغ اینکه اصلاً هنر چیه و این کلمه از کجا اومده و بعدش او شش تا هنر اولی ...
«هنر به همه کوششهای خلاق انسانی گفته میشود که ارتباط مستقیمی با بقاء و تولیدمثل نداشته باشند.»
میشود گفت این تعریف کلی بشر از هنر بوده است.به عبارت دیگر "هنر" یک واژه کلی جهت تعریف و اشاره به حس و انگیزه یک حرکت خلاق است.
واژه هنر در پارسی میانه به شکل هونر بوده که از دو پاره هو (خوب)+ نر (مرد) تشکیل یافته و در جامعه مرد سالار ایران همانگونه که دلاوری را "مردانگی" و ایستادگی را "پایمردی" نام گذاردهاند خلاقیت والا را نیز هونر ("خوبمردی") نامیده اند. البته این روند در بیشتر زبانهای گیتی بچشم میخورد و در جوامع نوین این گونه واژهها بار جنسیتگرای پیشین خود را از دست داده و برای مفاهیمی معتدل و خنثی بکار میروند.
واژه هنر هم در پارسی به همین اعتدال غیرجنسیتگرایانه رسیده است.اما به طور کلی هنر مقولهٔ قابل تعریفی نیست..همانطور که"فرهنگ"، "عشق"، "هویت"، و ... قابل تعریف نیستند...
و درواقع، همه اینها را تنها از روی صفاتشان میتوان شناخت...هنر گونهها و شاخههای زیادی دارد شامل هنرهای تجسمی و هنرهای نمایش و...است .
مانند: فیلم، سینما، عکاسی،کاریکاتور، ادبیات،موسیقی قالی بافی، تندیس گری و معماری و .....جز اینهاست.
و اما هنرهای هفتگانه عبارتاند از:
1- معماری
2- هنرهای دستی مانند:مجسمه سازی، شیشه گری و ..
3- هنرهای ترسیمی شامل: نقاشی و خطاطی و...
4- ادبیات شامل شعر و داستان، نمایشنامه ، فیلمنامه و نثر
5- موسیقی
6- ورزش، رقص و حرکات نمایشی
7-هنرهای نمایشی:فیلم و سینما و تئاتر و ...
وجوه مشترک آثار هنری عبارتاند از:
الف- تخیل به عنوان مهمترین عامل در شکل گیری اثر هنری
ب- عاطفه و احساس هنرمند: وجه اشتراک دیگر آثار هنری آن است که همه آثار هنری از عاطفه و احساس هنرمند سرچشمه میگیرند نه از تفکر منطقی و عقلانی او.
ج- چند معنایی بودن و منشور مانندی، وجه اشتراک سوم تمام آثار هنریست.این جنبه از خصایص آثار هنری، در واقع از دو ویژگی قبلی که برشمردیم، نتیجه میشود. بدین معنی که هر پدیدهای که عنصر اصلی سازنده آن تخیل و عاطفه باشد، بی شک نمیتواند معنایی منجمد و تک بعدی داشته باشد.از این روست که هر کس در برابر آثار هنری می ایستد، دریافت و استنباط خاصی دارد